تشکیل جامعهی مدنی:
همانطور که خوانندگان عزیز آگاهند اعراب پیش از اسلام، در جزیرةالعرب فاقد قانون و حکومتی متمرکز بوده و هر شهر و منطقهای به صورت قبیلهای اداره میشد و تکالیف فردی را رسوم قبیلهای تعیین مینمود، اما در جوار جزیرةالعرب، امپراتوری روم و فارس دارای نظام سیاسی، اداری و لشکری بودند که در رأس آنها کسری و قیصر حکومت میکرد. ولی در آن مناطق هر قبیلهای خود سرنوشت خویش را تعیین مینمود، لیکن با هجرت مسلمانان اوضاع تغییر کرد و آنان نیز در مدینهی شهر پیامبر(ص) حکومتی مدنی تشکیل دادند. خوب است ابتدا به پیمان میان مسلمانان و سایر گروههای ساکن در مدینه و حومهی آن اشارهای مختصر داشته باشیم.
اولین پیماننامهای که رسول خدا (ص) بین مهاجران و انصار و یهودیان نوشت.
متن پیماننامه:
این پیماننامهای است از سوی محمد، پیامبر خدا، میان مؤمنان و مسلمانان از قریش و (ساکنان) یثرب و هر کس دیگری که از آنان پیروی کرده به آنان پیوسته و همراه آنان به جهاد پرداخته است.
مؤمنان امت واحده و جدا از دیگر مردماناند.
مهاجران قریش بر همان عرفی که قبلاً در پرداخت دیههای خود بدان عمل میکردهاند، باقی خواهند ماند.
بنی عوف نیز بر اساس همان عرف و رویهی قبلی خود، دیههای خود را عهدهدار خواهند شد و هر طایفه از ایشان، اسیرانش را به خوبی و به سهام برابر میان مؤمنان آزاد میکند.
بنیحارث (بنی خزرج) نیز بر اساس عرف و رویهی قبلی خود دیههای خود را میپردازد و هر طایفهای، فدیهی آزادی اسیران خود را به خوبی میپردازد.
بنیساعده بر همان عرف و رویهی قبلی خود دیههای خود را عهدهدار خواهند بود و فدیهی آزادی اسیران خود را به نیکی و به خوبی در میان مؤمنان خواهند پرداخت.
بنیجشم بر همان عرف و رویهی قبلی خود دیههای خود را خواهند پرداخت و هر طایفهای فدیهی آزادی اسیران خود را به خوبی میپردازد.
بنینجار نیز بر همان عرف و شیوهی قبلی خود، دیههای خود را خواهند پرداخت و هر طایفه فدیهی آزادی اسیران خود را به نیکی و به خوبی خواهند پرداخت.
بنی عمرو بن عوف بر همان شیوهی قبلی خود دیههای خود را خواهند پرداخت و هر طایفهای فدیهی آزادی اسیرش را به خوبی و به سهام برابر میان مؤمنان خواهند پرداخت.
بنی النبیت نیز بر همان عرف و رویهی قبلی خود، دیههای خود را خواهند داد و هر طایفهای فدیهی اسیر را به خوبی و به سهام برابر میان مؤمنان خواهد پرداخت.
بنی اوس بر عرف و رویهی قبلی خود دیههای خود را خواهند پرداخت وهر طایفهای فدیهی اسیرش را به خوبی و به سهام برابر میان مؤمنان خواهد پرداخت.
مؤمنان هیچ بدهکار و درماندهای را در میان خود وا نمیگذارند، مگر آنکه به نیکی در هر مورد از جمله پرداخت فدیه و ادای دیه، او را یاری میکنند.
مؤمنان پرهیزگار علیه کسی که سرکشی کند یا برای ستم یا گناه یا تجاوز و فسادی در میان مؤمنان تلاش و دسیسه کند با یکدیگر متحد و منسجم هستند؛ هرچند وی پسر یکی از خود آنان باشد.
هیچ فرد مؤمنی، مؤمن دیگری را به قصاص کافری به قتل نمیرساند و هیچ کافری را علیه مسلمانی یاری نمیدهد.
حق دادن ذمه (و پیمان اعطای امن) الهی، برای همه یکسان است و پایینترین فرد مسلمان از جانب همهی آنان میتواند به هر کس که بخواهد امان دهد و مؤمنان دوستان یکدیگرند، نه دوستان دیگران.
از یهودیان هر کس از ما پیروی کند، از یاری و همدردی ما برخوردار خواهد بود و نباید به آنان ستم شود یا کسانی علیه آنان همدست شوند.
صلح مؤمنان یکی است، هیچ فرد مؤمنی در جنگ در راه خدا جدای از دیگران مصالحه نمیکند، مگر آنکه به تساوی و عدالت میان مسلمانان باشد.
هر کس با ما، در جنگ شرکت نماید، طوایف دیگر پشت سر آنان و کمک آنان خواهد بود.
مؤمنان وابسته به یکدیگر و در مقابل خونی که از هر یک از آنان در راه خدا ریخته شود، مدافع یکدیگراند.
مؤمنان پرهیزگار بر بهترین و شایستهترین راه قرار گرفتهاند و هیچ فرد مشرکی نمیتواند مال یا جان قریشیان را امان دهد یا مانع از دسترسی فرد مؤمنی به آن گردد.
هرکس مؤمنی را بیگناه به قتل برساند و بیگناهی او ثابت گردد، در مقابل آن، قصاص خواهد شد؛ مگر اینکه ولی مقتول به پذیرفتن دیه رضایت دهد و برای مؤمنان شایسته نیست که از او حمایت کنند و برای آنان روا نیست جز آنکه علیه او قیام کنند.
براساس آنچه در پیماننامه به رسمیت شناخته شده است، برای هیچ مؤمنی جایز نیست که فتنهگری را یاری کند یا پناه دهد و هر کس چنین کرد لعنت و خشم خدا بر او خواهد بود و در روز قیامت هیچ عذر و بهانه و عوض و فدیهای از او پذیرفته نخواهد شد.
هرگاه شما در چیزی اختلاف نظر پیدا کردید، مرجع حل آن خدا و محمد است.
یهودیان تا زمانی که مؤمنان در جنگ (با دیگران) باشند، با مسلمانان همپیمان خواهند بود.
یهودیان بنیعوف امتی از مؤمنان هستند، آنان به دین خودشان و مسلمانان به دین خودشان اعم از خودشان یا بردگانشان، مگر آن کسی که ستم و گناه پیشه کند که چنین کسی تنها خود و خاندانش را به هلاکت خواهد افکند.
یهودیان بنی نجار از آنچه بنیعوف برخوردارند، برخوردار خواهند بود.
یهودیان بنی حارث از وضعیتی مانند یهودیان بنیعوف برخوردار خواهند بود.
یهودیان بنی ساعده از وضعیتی مشابه یهودیان بنی عوف برخوردار خواهند بود.
یهودیان بنی جشم نیز مانند یهودیان بنیعوف هستند.
یهودیان بنی اوس از آنچه یهودیان بنی عوف برخوردارند، برخوردار خواهند بود.
یهودیان بنی ثعلبه از وضعیتی مشابه یهودیان بنیعوف برخوردار خواهند بود، مگر آن کسی که دست به گناه و ستم بزند که چنین کسی تنها خود و خاندانش را به هلاکت خواهد افکند.
جفنه که یکی از تیرههای ثعلبه است، همانند خود بنی ثعلبه خواهد بود.
یهودیان بنی شطیبه از وضعیتی مشابه یهودیان بنی عوف برخوردار خواهند بود.
ارزش بردگان ثعلبه مانند خود ثعلبه خواهند بود.
قبایل تیرههای یهودیان نیز حکم آنان را خواهند داشت.
هیچ یک از یهودیان بدون اجازه محمد بیرون نمیرود.
یهود هزینههای مربوط به خود را عهدهدار خواهند بود و مسلمانان عهدهدار مخارج خود خواهند بود.
همپیمانان باید همدیگر را علیه هر کس که به جنگ آنان بپردازند، یاری دهند و باید خیرخواه یکدیگر باشند و به یکدیگر نیکوکاری کنند و گناه روا ندارند.
گناه همپیمان کسی بر عهدهی او نیست و ستمدیده در هر حالی باید یاری شود.
یهودیان تا زمانی که مؤمنان در جنگ (با دیگران) باشند با مسلمان همپیمان هستند.
طرفهای این پیمان باید حرمت یثرب را رعایت کنند و هرگونه جنگ در آن ممنوع است.
هرکس از پیمان جوار و پناهندگی کسی برخوردار است، همانند آن شخص حق آسیب رساندن و رفتار ناشایست با دیگران را ندارد.
هرگاه در بین طرفهای این پیمان، مشاجره، اختلاف و نزاعی روی دهد که نگران کننده باشد، مرجع حل اختلاف، خدا و رسول وی خواهند بود.
هرکس به یثرب حمله کند، طرفهای پیمان باید یکدیگر را در مقابل او یاری کنند.
هرگاه به مصالحه و آشتی فراخوانده شدند، صلح کنند. اگر آنان مسلمانان را به چنین چیزی فرا خوانند، چنین حقی را بر مؤمنان خواهند داشت؛ مگر در مورد آن کسی که به خاطر دین با مسلمانان بجنگد.
هر گروهی سهم خود را از سویی که مورد حمله قرار گرفتهاند، عهدهدار میشوند.
یهودیان اوس اعم از خود و بردگان آنان از همانند آنچه در این پیمان برای دیگر یهودیان ذکر شده است، برخوردار خواهند بود.
این پیماننامه هیچ گاه مانع مجازات و مواخذه فرد ستمگر و خطاکار نخواهد بود؛ هرکس از شهر بیرون رود و هر کس در مدینه بماند، در امان خواهد بود؛ مگر آن کسی که ستم و گناهی مرتکب شود و خدا و پیامبرش پناهگاه کسی هستند که نیکی و تقوا را رعایت بکند.
رسول خدا (ص) از بدو ورودش به مدینه برای تثبیت پایههای دولت جدید به صورت محکم و راسخ تلاش مینمود؛ پس اولین گام مبارک، اهتمام ورزیدن به ساختن پایههای امت بود. تأسیس مسجد بزرگ مدینه؛ برقراری پیمان برادری و مواخات بین مهاجران و انصار؛ صدور قانون اسلامی در مدینه برای منظم کردن روابط بین مسلمانان و یهودیان و مشرکان؛ آماده کردن لشکری برای حمایت از دولت و تلاش برای محقق کردن اهداف آن و فعالیت برای حل مشکلات جامعه جدید و تربیت آن طبق برنامه الهی بخشی از همین تلاش مبارک بود و قرآن همواره در مدینه از عظمت خدا و حقیقت هستی و تشویق به بهشت و ترساندن از جهنم سخن میگفت و احکام را برای تربیت امت و تحکیم مبادی دولتی که به زودی نشر و پخش دعوت خدا را بین همه مردم حمل خواهد کرد و در راه خدا جهاد خواهد نمود، تشریع میکرد و مسیر علمی و تربیتی امت ضمن تحول و دگرگونی مراحل دعوت و ساختن جامعه و تأسیس دولت متحول میشد و پیامبر اکرم (ص) بحران اقتصادی مدینه را از رهگذر برنامه الهی معالجه کرد و روزه و زکات فرض شد و جامعه روز به روز شکوفاتر میشد و دولت بر پایههای ثابت و قوی، نیرومندتر میگردید.
از خلال روابط محکمی که میان مهاجران و انصار وجود داشت، ارزشهای انسانی و اجتماعی و مبادی نمونهای پدید آمد که در جامعهی قبیلهای آن زمان سابقهای نداشت، امّا بعد از آن، این خصلتها مربوط به جوامع پیشرفته و متمدن شد که در مقدمهی این ارزشها، میتوان ارزش کار شرافتمندانه به عنوان وسیلهای برای کسب روزی را نام برد. مهاجران در ابتدای کار، میزبانی برادران انصار خود را پذیرفتند، اما دیری نگذشت که به دنبال منبع درآمد برای خود برآمدند و نخواستند با پیوند برادری با انصار باری بر دوش آنان باشند. از این رو برخی به تجارت و برخی به کشاورزی مشغول شدند و آنان از سختیهای کار لذت میبردند؛ زیرا عزت و غیرت ایمانی مؤمن به او اجازه نمیدهد که وظایف او را دیگران انجام دهند؛ بلکه ایمان از او میخواهد که بخشنده باشد تا گیرنده؛ چراکه خداوند دست بالا (بخشنده) را از دستی که پایین است و از دیگران چیزی را میطلبد، بهتر قرار داده است. آنان براساس تعالیم اسلام به این نتیجه رسیده بودند که کار کردن عبادت است و این امری است که نظامهای معاصر برای برطرف نمودن نیازهای مادی و معنوی انسان در پرتو مفاهیم اسلامی از آن کوتاهی نمودهاند و در پرتو این مفهوم اسلامی میتوانیم ادعا نماییم که برادری و کار و تلاش، دو سنگ اساسی در بنای جامعة مدینه بود و بعد از آن پایههای تأسیس تمدن اسلامی شمرده میشود که اصول آن در مدینه بعد از برپایی اولین دولت در اسلام به رهبری پیامبر خدا پیریزی گردید؛ سپس این دولت رشد کرد تا اینکه درختش بر تمام جهان سایه گسترانید
از بین بردن تفاوتها و نابرابریهای جغرافیایی و قبیلهای در جوامع جاهلی کار آسانی نیست؛ زیرا نژادپرستی و تعصب پایه و اساس تمامی امور آنان بود، ولی انعقاد پیوند برادری به هدف از بین بردن این وجه تمایزها و تفاوتها به صورت واقعی و برخاسته از قلب محیط جاهلی انجام شد.
یکی از بیماریها در جهت متحد نمودن مسلمانان معاصر، مسلط بودن روحیهی وطنپرستی و نژادپرستی در وجود بعضی از داعیان است و این بیماری آنان را از رسیدن به قدرت باز میدارد و نه تنها صفوف امت اسلام را تضعیف میکند؛ بلکه آنان را پراکنده و متفرق میسازد و هر گروه به جای پرداختن به اهداف بزرگ، به خود مشغول میشود و برخی از حرکتهای اسلامی به بیماری تعصب اقلیمی و شخصی و وطنپرستی حتی در سطح شهر و روستای کوچک گرفتار شدهاند.
باید گفت که این تعصب زاییده بیماریهایی است که در وجود برخی از افراد نهفته است و علّت اصلی آن دوری از کلام خدا و سنت سرور پیامبران است؛ پس آنان براساس قرآن و سنت، تربیت نیافتهاند بنابراین، اختلاف و تنفر از یکدیگر در میان آنان زیاد دیده میشود. مسلمانان امروزی نیز به برادری و مواخاتی که میان مهاجران و انصار برقرار شد، نیاز شدیدی دارند؛ چون امکان ندارد دوباره زندگی اسلامی قوی و نیرومندی سامان داده شود، مگر اینکه جوامع اسلامی، متخلق به این اخلاق والا باشند و تا به این سطح ایمانی و این جانفداییهای بزرگ برسند، اما مظاهر پوچ برادری که فقط با زبان است کوچکترین فایده و اثری نخواهد داشت.
انسان مسلمان وقتی احساس کند که برادرانی دارد که او را دوست دارند و او نیز آنان را دوست دارد و آنان را یاری خواهد کرد و آنان او را یاری خواهند کرد به خصوص در بحرانها و وقتی که زمین با وجود فراخیاش بر او تنگ گردد، این احساس نه تنها روحیه معنوی او را بالا میبرد؛ بلکه موجب بالا بردن قدرت و توانایی ذاتی او نیز میگردد و به حرکت او قوت میبخشد و همت و ارادهی او را محکم مینماید. اما فقدان چنین برادریای باعث تضعیف صفوف مسلمانان میگردد و مسلمن را گرفتار چنان یأسی میکند که احساس مینماید در برابر دشمنانی که کاملاً دشمنی او را در دل دارند و از هر سو او را احاطه کردهاند، تنهاست؛ پس چگونه میتواند در مقابل این همه فشار روحی و معنوی و مادی مقاومت نماید.
شمهای از ساختار حکومت رسول خدا (ص) در مدینهی منوره
رسول خدا (ص) مجموعهای از اصحاب را مسئول نامهنگاری و قراردادها یا به تعبیر امروزی دبیرخانه قرار دادند. ایشان مجموعهای دیگر را مسئول جمعآوری زکات کردند. گروهی دیگر را مأمور سرشماری افراد جنگاور و نیازهای آنان نمودند، که میتوان به ابی بن کعب انصاری، زید بن ثابت، علی بن ابیطالب و عبدالله بن عمر بن خطاب (رضی الله عنهم) را نام برد.
همچنین دارالترجمهای که در آن عدهای از اصحاب مشغول فعالیت بوده و به پادشاهان و بزرگان کشورهای همسایه، نامه نوشته و آنان را به اسلام دعوت مینمودند و همچنین دارای مترجمانی بودند که برای کسانی که عربی بلد نبودند و به خدمت رسول خدا مشرف میشدند ترجمه میکردند که میتوان به زید بن ثابت اشاره نمود. این دارالترجمه به چهار زبان فارسی، رومی، قبطی وحبشی مشغول بود.
همچنین مجموعهای هم مانند سفیران امروزی که نامههای رسول خدا(ص)را به پادشاهان و بزرگان میرسانند که میتوان به عبدالله بن حذافه و عمر بن عمیر (رضی الله عنهما) اشاره نمود.
تعدادی از شاعران، مسئول پاسخگویی به هجمهها، کنایهها و بیاحترامیهایی بودند که به شخص رسول خدا میشد که میتوان به حسان بن ثابت، عبدالله بن رواحه و کعب بن مالک(رضی الله عنهم) را اشاره کرد.
یکی از اصحاب نیز مانند رئیس دفتر امروزی بود؛ که نامههای رسول خدا را که مهر ایشان که منقوش به محمد رسول الله بود مهر و موم میکردند. همچنین با ایجاد «مهمانسرا»، منزلگاهی برای مهمانان و کسانی که به مدینه مراجعه میکردند، آماده شده بود که مسئولیتاش به عهدهی خالد بن سعید بن عاسی و بلال بن ریاح (رضی الله عنهما) بود.
همچنین ادارهای مانند وزارت کشور که بر شهرها و استانهای تابع حکومت رسیدگی و بر آنها نظارت میکرد. همچنین هرگاه رسول خدا (ص) قصد مسافرت مینمودند یکی از اصحاب را سرپرست امور قرار میدادند.
همچنین با عدهای از اصحاب سرپرستی جمعآوری گمرک و بیتالمال را به عهد داشتند که (مانند وزارت اقتصادی و دارایی) که میتوان به ابوعبید بن جراح و معاذ بن جبل(رضی الله عنهم) اشاره نمود.
نظارت بر عملکرد بازار، قوانین صنفی و کنترل قیمتها را در مکه، سعید بن سعید بهعهده داشت و نحوهی تقسیم ارث و میراث بهعهده زید بن ثابت بود.
قوهی قضائیه: برای گرفتن حق و حقوق و رفع مشکلات حقوقی شهروندان در هریک از شهرها و مناطق، فردی به عنوان قاضی تعیین میگردید. ازجملهی این قضات به علی ابن ابیطالب و معاذبن جبل (رض) میتوان اشاره نمود. همچنین برای تأمین امنیت شهر و اجرای قوانین به تعبیر امروزی واحد پلیس را بهوجود آمده بود.
بدینوسیله و بهتدریج این تشکیلات تأسیس گردیده و هریک دارای برنامهای مخصوص به خود بوده و همین سازمان، ادارهای زمانی تمام خاک و مردم ساکن را اداره میکرد.
تنظیم زندگی مردم بر اساس نظم اداری و سیاسی در چند بخش و سازمان، خود بزرگترین ابتکار عمل و نوآوری بود که در جزیرةالعرب نقطه عطفی در تغییر و تحول زندگی اجتماعی بر اساس دادههای قرآنی که نایابترین و جدیدترین تغییرات بودند.
رسول خدا (ص) از همان ابتدا خواستند امت اسلامی را بر اساس آموزههای عقل اداری و شهروندی زندگی کنند و از قدرت متمرکز و فردگرایی آنان را دور گرداند.
استفاده از تواناییها و ابتکارات عمل افراد گوناگون، یکی دیگر از خلاقیتهای رسول خدا (ص) که در آن زمان به انجام رساندند و پدیدهای جدید در جامعهی قبیلهای آن زمان بود.
ایجاد و به کارگیری نهاد اداری و دولتی که حکومت نبوی- مدنی را تشکیل میدادند در اثر تفکری غیرقابل تغییر و فردی بهوجود نیامده بودند، بلکه زادهی تفکر و اندیشههایی بود که از اجتماع تشکیل شدهی اسلامی برای بهرهگیری جمعی و سود و فایدهی همهی شهروندان، بهوجود آمده بود.
که این خود توجه ما را به این واقعیت معطوف میدارد که تشکیل حکومت در اسلام دارای قالب خاصی نیست که غیرقابل تغییر باشد؛ بلکه بسیار طبیعی است که در حکومت اسلامی هریک از نهادها و ارگانها بر اساس نیاز و ضرورت در مقاطع زمانی مختلف تغییر یابند و تحول لازم در آنها صورت پذیرد.
نظرات